با سلام
میخواستم بپرسم چه چیزی اثرات شیشه را از بین میبرد . برای مثال اثرات تریاک را دوغ یا ماست از بین میبرد.برای شیشه چیزی هست؟ از کجا باید تهیه کنم. بعد اثرات شیشه چقدر در بدن میماند؟ چطور این آثار را کم کنم تا از بین برود؟ بپرونفین بخورم از بین میره؟ یا تریاک بکشم آروم تر نمیشم؟۲
ممنون میشم جواب بدید
سلام دوستان همه اینها که گفتی واقعا درسته ولی بعدش که میخوای پاک بمونی قلبت دیگه نمیزنه همش درحال قضاوت کردن باخودتی مدام خودمو بافکرای خراب میرنجانم هرکاری میکنم فکرای درست به سرم بیاد که اروم باشم نمیشه اون سم اولیه شیشه را میشه سری پروند ولی بعدش پاکیت که میاد بالا به شدت میرنجونه تا یک سال بگزره تا ولت کنه ولی من همچین قدرتی نداشتم به این مرحله برسم واقعا تا یک سال بخوای پاک بمونی همه سیستم بدنو از کار میندازه تورو خدا برام ایمیل کنید راحشو که حداقل اطرافیان اروم بگیرن خودم به درک جرعت خودکشی که ندارم. ممنون
دوست عزیز . من خودم یک معتاد هستم . من صمیمیانه به شما می گم پیگیری و اراده شما برای ترک ستودنیه . پیشنهاد می کنم از انجمنهای ترک کمک بگیرید و مهتمتر از همه برای طی این زمان زیاد احتیاج به یک انگیزه دارید و بهترین انگیزه خودتان هستید . شما خودتون رو بکشید تا دوباره زنده شوید . جرات نمی خواد فقط یکم همت و غیریت می خواد که شما دارید . حتی اسم و رسم و ظاهر خودتون زو عوض کنید . مثلا کم کم به علی تبدیل شوید که علی معتاد نیست د از مواد متنفره و مثل سک بچه پرورش دهید . بخدا توکل کنید که می بیند تو را او . از ذکر یاشافی و یا کافی استفاده کنید یه تعداد زیاد در روز تا طعم نشئگی الهی را ببچشید . نئشگی بینظیر که دیگر هیچ موادی حتی بچشم شما نخواهد آمد . مولا حواسش به شما هست به زندگیم قسم . پس همت کنید غیرت داشته باشید و عشق را بچشید . یا علی
بخدا ترکش هیچی نداره همش تو مغز آدمه فقط کافیه یه نفر باشه کنارت بت امید بده و پشتت باشه چه جنس مخالف چه همجنس فرقی نمیکنه فقط پات بمونه و صبور باشه نباید جایی که ترک میکنی دعوا باشه اعصاب خوردی باشه یا نباید اونی که کنارته بزاره خبره بد بشنوی چون اینا باعث میشه وسوست دوبرابر بشه و دیونت کنه تا ۴ الی ۷ روز اول همش میخوابی تو ساعتی که خوابی باید حواسش باشه تو خواب مشکلی برات پیش نیاد مثل تشنج و کابوس و … وقتیم که بیداری باید سرگرمت کنه و نزاره حوصلت سر بره و از همه مهم تر وسایل مصرفتو باید دور بندازی به هیچ عنوان نگه نداری اگه اسمش شیشه اومد تو ذهنت یا دهنت سریع باید اونی که کنارته بات یه بحثی کنه که یادت بره اگه سیگاری باشی باید سیگار همیشه کنارت باشه تا یکم حوصلت سر رفت یا احساس نسخی کردی سیگار جفتت باشه نیکوتین سیگار باید بالا باشه تو مدت ترک یعنی باید سیگار مصرفیتو تغیرر بدی مثلا مگنا لایت یا مابرو قرمز ونستون قرمز و …. اگه هم سیگاری نیستی یه قرص دراگون میگیری گیاهیم هست اونو به چهار قسمت مساوی تقسیم میکنی بازم اونی که کنارته باید تو یه ساعت مشخص شده به اختیار خودش یه قسمت از چهار قسمتو بت بده اگه خیلی اذیت بودی روزی دو قسمت بت بده اگه زیاد اذیت نبودی روز یه قسمت مثلا ساعت ۹ صبح یه قسمت از قرص ۹ شب یه قسمت و اگه زیاد اذیت نیستی ساعت ۹ صبح یه قسمت بخور تا فردا همون ساعت سعی کنید بیشتر دو قسمت در روز نخورید چون مصرف این قرص رو باید بعد از هفت الی ده روز قط کنید اگه مصرف روزانتون بیشتر از دوقسمت یا دو چهارم یک قرص باشه قط کردنش یه کم سخت میشه البته فقط قرص دراگون پیشنهاد میشه چون گیاهیه و مثل قرص های دیگه عوارض سختی نداره بعضیا از قرص های ترامادول یا متادون اسفاده میکنن این اشتباهه این قرصا شدید اعتیاد اوره و اگه بشون عادت کنی ضررشون و نابودیشون از شیشه بدتره پس سعی کنید به جز درواگون قرص دیگه نخورید دراگونم به روشی که گفتم بخورید اونم اعتیاد اوره ولی کمتر از بقیه قرصا و تو ازمایش در نمیاد و به روشی که بالا گفتم بش اعتیاد پیدا نمیکنید برا خریدنشم زیاد نمیخواد بگردین من میرفتم عطاری و میگرفتم دونه دو هزار تومن تو اکثر عطاری ها هست بگی دراگون بت میدن قانونی هم هست من خرمشهر و ابادان و بوشهر رفتم عطاری داشتن بقیه شهرا هم بگردین عطاری داره از جایی دیگه نگیرین تقلبی باشه عوارض داره اینایی که گفتم واسه ده روز اول بود بعد از ده روز اول خماری از سرتون پریده و مصرف قرصم قط کردین بعد از این یه مشکل دارین به اسم وسوسه که اگه سخت بگیری اذیتت میکنه و سخت نگیری برات آسون میشه اون کسی که اول گفتم باید کنارتون باشه خیلی تاثیر داره و از اول ترک همچی به اون بستگی داره ترجیها یا صمیمی ترین رفیقتون باشه که پاک باشه و چیزی مصرف نکنه سیگار و قلیون و یا مشروب مشکل نداره منظورم از پاک مواد مخدره یا باید اگه متاهلی زنت باشه که دو طرفه همدیگه رو دوس داشته باشید و بخاطر همدیگه صبور باشید و سختی رو تحمل کنید یا دوست دختری که بازم دوطرفه عاشق هم باشید و بخاطر همدیگه سختی رو تحمل کنید بعد از پایان ده روز پاکی باید با وسوست بجنگی که به خودت بستگی داره اما من تجربه خودمو میگم باید جاهایی که میکشیدی به هیچ عنوان نری چون مورد بوده بعد پنج سال پاکی یارو رفته اونجا حوس کرده و گند زده پنج سالم به باد رفته پس نباید جایی که میکشیدی به هیچ عنوان بری دوم اینکه مهم ترین راهش اینه که سعی کنی به هیچ عنوان تنها بیرون نری همیشه با اونی باشی که تو ده روز اول کنارت بوده و اگه به هر دلیلی اون نبود باید با کسی باشی که نخواد و بدش بیاد تو بکشی و پیدا کردنشون اسونه برا مثال کسایی که تازه شروع کردی بودی کشیدن و اونا بت میگفتن نکش تو گوش نمیدادی همیشه با یه نفر باش و اصلا نزار یه ثانیه وقتی بیرونی تنها بشی چون تنها باشی وسوسه میاد سراغت و خیلی قویه اما وقتی کسی که دوس نداره بکشی بات باشه وسوسه نمیاد یا اگه بیاد بخاطر اون فرد وسوسه رو کنترل میکنی و اگه دیدی خیلی اذیتت میکنه به اون فرد بگو سرگرمت کنه سرگرم که بشی یادت میره این از بیرون رفتن که نباید تنها باشی اما یه سوال پیش میاد
پس تو خونه چی!؟
خب زمانی که تو خونه ایی اگه متاهل باشی زنتم خانوم باشه اولین کاری که باید بکنید اینه که نباید بزارید ناراحتی یا دعوا پیش بیاد زنت وظیفه اصلی رو داره چون تو که تو ترکی فشار روته و زود عصبی میشی اون باید کوتا بیاد و ارومت کنه حتی اگه تو مقصر باشی چون اگه لج کنه دعوا بالا میگیره و از خونه یکیتون میزنه بیرون و احتمال لغزش تو اون لحضه زیاده دقیقا ۹۵ درصده پس زنت باید همش کوتا بیاد و تحمل کنه و اگه مجرد باشی یا پدر مادر یا نشد با رفیقت زندگی کنی جنسیتشم مهم نیس فقط باید جلو ناراحتی و اعصاب خوردی تو بگیره تو خونه که خونه برات بشه نقطه آرامش و توش احساس راحتی کنی و مخصوصا موقع خواب باید خیلی آروم باشه خونه و راحت بخوابی خب یه چیز مهم دیگه باید کلا دور رفیقایی که باشون میکشیدی رو خط بکشی جوری که حتی باشون سلامم نکنی ن فقط اونایی که شیشه این کلا باید دور رفیقایی که مواد مصرف میکنن رو خط بکشی خب ۱۰ روز اول که گذشته ۲۰ روزم با وسوت جنگیدی و ۳۰ روزه پاکی اما شیشه موادیه که تا اخر عمرت ولت نمیکنه زمانی که ۳۰ روز پاکی رو گذروندی کارت اسونه و تنها وضیفت اینه همین راهو ادامه بدی دیگه هروز وسوسه نداری و خماریتم نداری شیشه هم از بدنت کامل خارج شده ولی تا اخر عمرت هر چند وقت یبار وسوسش میاد سراغت مثلا بعد از سی روز پاکی هفته ایی یبار وسوسه میاد سراغت و تو بهش اهمیت نمیدی و دیگه بلدی وسوسه رو با سرگرم کردن خودت کنترل کنی هرچی که بیشتر بگذره این وسوسه کمتر میشه مثلا از هفته ایی یبار میشه دوهفته یبار وسوسه میاد سراغت بعد میشه سه هفته یبار و کم کم جوری میشه که یادت میره یه زمانی مصرف داشتی اما یه نکته که از روز سی و یکمِ پاکی تا اخر عمرت باید حواست باشه به وقتایی که ناراحتی عصبانی ایی و فکرت درگیره چون مشکلات زندگی همیشه هست و اولین چیزی که تو اون مواقع میاد سراغت وسوسن اما تو لباس دوست بهترین راه اینه که تو اعصبانیت زودگذر یه لیوان اب بخوری و پیش یه نفر قابل اطمینان دلتو خالی کنی و اروم شدی بری خونه استراحت کنی ترجیها واسه دردل یجای خلوت که سرسبز باشه یا صدای اب باشه مثل موج دریا و … اینا بهتره اما اگه ناراحتیت دیر گذر بود مثل دورازجون فوت یکی از عزیزان یا بیماری یکی از عزیزان و چیزایی که باعث شه ادم تا چند روز عصبی و ناراحت باشه بنظر من بهترین راه اینه که مثل همیشه با یه نفر دردل کنی و بدون خجالت گریه کنی یا با سرگرمی های مورد علاقت خودتو سرگرم کنی و تو جمعی که صحبت در مورد اون غم هست نشینی که دردت تازه یا بیشتر بشه و مهم ترین چیز اینه که همیشه یه هدست داشته باشی و موقع ناراحتیت چه زود گذر و چه بلند مدت اهنگ گوش بدی اهنگی که ارامبخشه و یا شاده اهنگی که از شادی بگه و امید بده
مثلا من رپ گنگ یا اجتماهی گوش میدادم تو اهنگام خواننده همش چیزای خوبه زندگی رو میگفت و از خودش تعریف میکرد و باعث میشد من غمم یادم بره و گوش دادنه اهنگ غمگین مثل نوحه یا دیس لاو یه عاشقونه احساسی که از جدایی بگه یا رپ دلنوشت و اجتماعی ایی که از مشکلات جامع یا از مشکلات خودش بگه خطر ناکه و باعث میشه اون متن اهنگو با خودت وقف بدی و اولین چیزی که به ذهنت میاد کشیدنه پس اهنگ غمگین ممنوع فقط شاد و امید آور من اهنگ:( این منم ) از شایع رو گوش میدادم و حرف نداره اگه منظورشو درک کنی اولش یه معتاده و بعد با ارده ترک میکنع و خوشبخت میشه پیشنهاد میدم گوشش بدین خب ایناهم به کنار ادمی که معتاد بوده و ترک کرده بعضی وقتا نیازه بقول گفتنی یه کله ایی پر کنه که خیلی ها اینو نمیگن ولی من خودم معتقدم بهترین کار اینه که هر از گاهی مثلا دوماه یبار یا بیشتر به ی بهونه ایی جشن خودمونی با ادمایی که باشون حال میکنی بگیری و یه مشروب خوب هزینش زیادم باشه مهم نیس یه چیز خوب باشه بیاری و بخورین جوری که ن سیاه مست شین ن زخمی به اندازه بخورین و خوش بگذرونید هم تو روحیتون تاثیر میزاره هم کلتون پر بوده هم اخر جشن و اخرین پیکو به سلامتی پاکیتون بزنید اما این جشنا که مست کردن توشه باید کنترل شده باشه و زیاد نشه مثلا دوماه یبار یا بیشتر خوبه اما تاریخش کمتر نشه و پیشنهادی که دارم برای بچتونم وقتی تو سن بلوغ رسید تعریف کنید که چی بودین و چکار کردین و سختیاشو بدون خجالت بگین که اونا تو چاه شما نیوفتن و اگه هم دیدین دارن سمت مواد میرن از کوره در نرین و دعوا کنید با خنده و آروم باش صحبت کنید و قانعش کنید و بهش اهمیت بدین حتی شده از کارتون بزنید و دنبالش باشید اگه بازم ادامه داد اون رفیقایی که باشون میشنه رو پیدا کنید و با ملایمت قانعشون کنید که جلوشو بگیرن و باش صحبت کنن چون پسر همیشه با رفیقاش راحته و بشون گوش میده حتی اگه شده بشون پول بدی و از اونورم تو خونه آرامشو بر قرار کن که پسرت میاد خونه احساس ارامش کنه و احساس امنیت کنه این باعث میشه وقتی مشکلی داره یا ناراحته اولین چیزی که به ذهنش میاد خونشه برا اروم شدن و میاد خونه ولی اگه تو خونه ارامشو امنیت نباشه پسر از خونه زده میشه وقتی ناراحته بدتر خونه نمیاد و تو اون موقعیت ممکنه کسی چیزی بش تعارف کنه و همین باعث نابودیش بشه اگه هم فهمیدی مصرف کرده بازم با ملایمت رفتار کن و با مهربونی چون اگه صدات رفت بالا لج میکنه بدتر میشه خب دیگه تا همین جا بسه من خودم همینجوری ترک کردم موفق شدم انشالله شماهم موفق باشید
سلام به همه دوستان…
والا من چند سالی هست که گرفتار این لامصب شدم اوایل مصرفم اصلا شیشه نبود …شیره تریاک میخوردم روزی دو سه وعده قبل غذا معمولا..تا اینکه یروز مهمان یکی از رفقام شدم و یهو دیدم یه پایپ و بندک اتمی و دراورد شروع کرد به کشیدن…اصلا اون موقع که دیدم نمیدونستم که اسمش هم چیه بقران … هیچی خلاصه گفت شیشست گفتم شیشه چیه نکش میگن توهم میزنه طرف .بدبخت خودت نکن.گفت نه من میکشم پشت بندش یزره تریاک میندازم بالا و حال میکنم… همین شد یه جرقه واسم که بگم بده یه دود منم بگیرم ببینم …
وای ای کاش که نمیگرفتم …
دیدم نه خوبه گفتم بده بکشم یکم دیگه …تا اینکه چشم بتز کردم دیدم هردو رو بباهم کنج مصرف میکنم… یعنی شیشه میکشیدم شیره هم میخوردم بعدش …یکی مثلت یکی منفی …
از نظر قیافه که خوبم اصلا بهم نمیاد هنوزم هرکی میبینه منو ولی افسوس دندونام رو ویران کرده .حالا این بدرک من اینه همه رو کشیدم کلا اینپلنت میکارم…
مشکل من اینجاس واقعا وقتی کنار میزارم ترک میکنم واقعا حتی نمیتونم پاشم یه دوش بگیرم.یا حتی برم تا دم در خونه …بعد شبا هرکار میکنم نمیتونم بخوابم روز ساعت ۹هو ۱۰ صبح میخوابم .وای خدا وقتی بیدار میشم میبینم شبه ساعت ۱۱ یا ۱۲ … اصلا یه بغضی تو گلومو میگیره که چرا هواتاریکه. ..میبینم مادرم بیچاره نشسته منتظر من لاشی تا ببینه کی بیدار میشم که نرم تو فکر… بقران اون لحظه برا مادرم گریم میگیره بخودم میگم گوه مگه تو چیکار واسه این بدبخت کردی جز زجر دادنش… دوستان باورتون نمیشه مهمان میاد که اصلا حوصله ندارم برم بگم سلام بهشون.
خب همین که میگذره کم کم دیگه به حدی میرسم میگم بابا بس نبود اون موقع جنبو جوش داشتم .با این میگفتم میخندیدم حالا چی ؟ نگام کن ببین یه حمام ساده حس ندارم برم..دفه اخر که انقد تو فکر رفتم فکم کج شد که بردنم فارابی واسم بی پریدین زد خوب شدم…
واقعا نمیدونم چیکار کنم خستم دیگه … نزنم اونطور میشم .بزنم تا یه مدتی لذته بعدش میشه فقط مصرف و مصرف یا مادرم میاد میدتم گیر به کمپ اجباری …
دعا کنین یه انگیزه تو زندگیم پیش بیاد که اینو رها کنم .والا من با قدم کار کردن و جلسه رفتن ادم نمیشم .یا بمیرم
26 پاسخ
سلام و خسته نباشید.
ببخشین اسر این شیشه یعنی نشگیش چقدر در بدن میمونه و چه چیز های باعس از بین بردن نشگی شیشه میشه؟
بی زحمت یکم زود ج بدین ممنون
سلام دوستان عزیزم، این شیشه ای که توی ایران جوونا دارن مصرف میکنن معلوم نیست چیه بوی گند مزه بد افتضاح من کشورهای دیگه کریستال یا همون شیشه مصرف کردم واقعا لذت داشت بدونه حال بدی توی ایران نیست اون کریستال نکشید اینارو معلوم نیست چه به روز بدنتون میاد. و حالا برای اونا که پرسیدن اثرات شیشه رو چی از بین میبره ، باید بگم که شیشه مثل تریاک و حشیش نیست که آبلیمو یا کره بخورید از بین ببرتش ، چون شیمیاییه چیزی نمیبرتش ، ولی تریاک و شیره و متادون ضد شیشه هست و اثرش رو خیلی میاره پایین. تا میتونید شیر بخورید غذا بخورید حتی به زور. یک ساعت که بخوابید تموم میشه. داداش و آبجی های خوشگلم نزنید این ماده نجس و نفرینی رو مشروب بخورید ماهی یکبار اونم absent . شیشه های ایران شیشه نیست قرص و اسید و … خندان باشید😘❤
داداشی ک میگی تا میتونی به زور بخور یه چیزی رو باید بگم هر چی ک میخوری جذب بدنت نمیشه ینی سموم بدن با اونا قاطی میشن تا دفع بشه غذا رو نمیدونم ولی تا میتونید مایعات بخورید تا سموم از طریق ادرار دفع بشن
بابا چه گوهی هستش این شیشه.فیلم برگینگ بد نگاه کردم اونجا حال میکردن از نظر مالی خیلی ضعیف هستیم کنجکاو شدم گفتم یبار امتحان کنم ببینم چه گوهی هستش اینا تو فیلم الکی میرن رو هوا. رفتم از دوستم که شیشه میکشید بزور یذره گرفتم اول دعوامون شد که بهم میگفت داری چه گوهی میخوری وضع من رو نمیبینی بزور قانع کردم یه ذره اندازه سه چهارتا برنج. سفید عین شیشه خوردشده بود تو فیلم بعضی وقتا تو لوله و چی هستش تو اون میریختن زیرش فنک میگرفتن و بعضی وقتا خورد و ریز ریز میکردن و با بینی میکشیدن بالا. گفتم دم و دستگاه ندارم بزار یذره اش رو خورد کنم از داخل بینی بکشم کشیدم شب بود یذره گذشت دیدم هیچ اثری نیست فقط یذره انگار به سرم فشار میاد و گوش هام سنگین شدن. یکم گذشت چیزی نشد شب رو نتونستم بخوابم این هم بود ولی چیز خاصی اتفاق نیوفتاد فرداش میگم سه تا اندازه برنج بود همش رو خورد کردم یجا نتونستم بکشم با بینی سوزش چشم و سوزش بینی داشت دو دقیقه یبار اینجوری، بلاخره همش رو با بینی کشیدم بالا. یکم گذشت سیگاری هستم اولش سیگار پشت سیگار. همسرمم خونه مادرش بود شب قرار بود بیاد یکم که گذشت دیدم باز به سرم فشار میاد شنوایبم سنگین. ابریرش بینی. با خودم گفتم تو بینیم حتما مونده ابریزش بینی گرفتم شما هم ببخشید گفتم حداقل حیفه کشیم بالا اب بینیم رو . نیم ساعت دیگه اب دهنم خشک شد یه حالتی بهم دست داده بود که یروز مجرد بودم خواستم بخاطر بی مادری و بی پولی و کم توجه بودن پدرم و وضع ناجورمون که هیچی واسه خوردن نداشتیم خودمو بکشم رفتم پنج شش تا قرص ترامادول بود چی بود اره ترامادول بود روش هم نوشته بود ۲۰۰همش رو سر کشیدم و یه اب هم روش و بعد نیم ساعت دهنم خشک شد و سرگیجه و سیاهی چشم که با خودم گفتم اره خودشه خلاص شدم قلبم تند تند و دهنم قفل. با خودم گفتم خداحافظ دنیا و محکم زدم زیر خنده. یهو سر از بیمارستان راضی در اوردم معدم رو شستشو داده بودن حالا قضیه اش جدا. این حالت بهم دست داد با خودم فکر میکردم وای دختر دو ساله ام چی میشه همسرم، وای اینا شب میان تا اون موقع میمیرم. یکم گذشت دیدم اره بدجور تررر دادم به خودم،به مولایم علی قسم ناخون های انگشتامو میکندم. گاه گاه موهامو سیخ میشد بدنم سرد سرد شده بود نشسته بودم با خودم گفتم وای خدا چه غلطی با خودم کردم. به روح مادرم عین حقیقته. یهو پاشدم از سرمای بدنم گفتم برم حمام زیر دوش گرم شاید خوب شدم پا که شدم سرم گیج و چشام سیاهی. تو خودم نبودم با صورت اومدم رو زمین. هوش داشتم میدیدم و میدونستم و حس میکردم چه اتفاقی افتاد دستم رو بزور بردم سمت صورتم ببینم چیزی نشده دیدم دستم خونی شد. تو این وضع یه نفر فقط جلوی چشمام ظاهر شد فقط و فقط دختر دو ساله ام. داشت باهام حرف میزد درحالی که هنوز زبونش کامل باز نشده. بهم گفت برو سمت یخجال منم کمکت میکنم خندیدم چشام رو بستم و باز کردم دیدم کسی نیست توهم زدم و با خودم میحرفم یلحظه حواسم به حرفش رفت که برو سمت یخجال و منم کمکت میکنم خدا اونروز رو ببره و نیاره به شمر و حرمله هم نشون نده فرش خونی شده بود و سینه خیز بزور خودمو کشوندم سمت یخجال.از دسته پایینی یخجال کمک گرفتم چشمام دیگه داشت میرفت واقعا بخدا حس مردن بهم درست داده بود که دیگه مردم و دخترم اواره شد فکر همسرم نبودم فقط دخترم. چون پاره تنم بود در بالایی یخجال رو بزور باز کردم فقط و فقط یچیزی دیدم دارم میگم بخدا فقط یچیز تو یخجال بود اونم پستونک شیر دخترم که پر شیر بود این برا خونه بود یکی هم برا بیرون رفتنش خریده بودم. ففط یه پستونک مر از شیر. منم اصلا اهل شیر خوردن نیستم واقعا یجوری میشم میخواستم در یخجال رو ببندم و و بشینم فقط زمین تا غزل خداحافظی رو بخونم. نمیدنم یجوری شد داشتم از حال میرفتم دیگه کم کم. خوردم به یخجال و یخجال تکون و خورد و در یخجال یطرف منم یطرف. یچیزی هم افتاد رو پاهام. نگاه کردم دیدم پستونک دخترم سرم برگردوندم گفتم ولش دیگه دارم میمیرم چشام بسته میشد و یه پلک زدم دیدم باز دخترم. بهم گفت سنه ددییم ایچ. ما ترک هستیم بهم گفت بهت گفتم بخورش رفتم سمت شیر و بزور برداشتم و کشیدم زورکی به سرم دهن و فک ام باز نمیشد نمیدونم چطور خوردم خون لب و بینیم قاطی شده بود بلاخره خوردم و دراز کشیدم. یکم گذشت هنوز هوشیاریم رو از دست نداده بودم که یهو دیدم سقف خونه داره حرکت میکنه با خودم گفتم داره چه اتفاقی میوفته. توهم زده بودم بدجوری، ترس بدن نیمه جونم رو فرا گرفت قشنگ یادمه گفتم خدایا تو این وضع وقت گیر اوردی زلزله بیاری اول با خودم گفتم نه بابا بخاطر این زهرماره و تو توهم هستم دیدم نخیر واقعا چراغ های لوستر داره تکون میخوره ترسیدم و چشام رو بستم و ده ثانیه یا کمتر خونه تکون خورد و چشام رو باز کردم و به سقف نگاه کردم دیدم لامپ ها اروم گرفتن. عین حقیقته ماجرا.باز با خودم گفتم توهم زده بودم تو این حالت بودم بالا اوردم شیر و خون دهنم و هرچی بود بالا اوردم همونجا باز دراز کشیدم و یهو دیدم خانومم و دخترم و مادر زن و پدرزنم بالای سرم هستم و یهو یه کلمه به ذهنم اومد و به اطرافم نگاه کردم گفتم شما کی اومدید خانومم گفت رضا نزدیک نیم ساعت هستش و اب روت ریختیم و صورتت و دهنت رو تمیز میکنم ولی تو بیدار نمیشی و بابا نبض دستت رو گرفت و فهمیدیم چیزیت نشده. یذره به خودم اومدم و با خودم گفتم یا خدا به فنا رفتم بدبخت شدم بیچاره شدم فهمیدن. صدام در نمیومد یکم خانومم اب اورد و خوردم چشام روشن شد و خانوم پرسید چیزیت نشده خوبی. حالت بهتر شده.زدم خودم رو به کوچه علی اقا اینا گفتم قرار بود مگه چیزی بشه گفت وضعیتت رو نگاه. بینی و دهنت خونی شده بود چرا فرار نکردی بیرون. گفتم چیشده مگه گفت زلزله وحشناکی اومد و ما فرار کردیم تو حیات مامان اینا. گفتم نه بابا چرت نگو. گفت باشه بیا بازم اب بخور. خوردم یکم حالم بهتر شد اولش فکر میکردم مردم. تو عالم برزخ هستم و اینا همش فیلم خداست. بعد دیدم نه دخترم اومد جلو با دستش زد بهم و با زبون شیرین بهم گفت بابا پاشو. گفتم باز توهم میزنم یدونه چشمام رو با دستام فشار دادم و به دخترم دست زدم دیدم نه خوده خوده حقیقته. شروع کردن به صحبت و زلزله. و بعدش ازم پرسیدن چه اتفاقی برا تو افتاد یکم فکر کردم دیدم واقعا زلزله بوده و به اینا چی بگم که به این وضع افتادم. گفتم باز یکم اب بده بگم. برگشتم گفتم داشتم از یخجال اب برمیداشتم دیدم اب نیست و شیر و سر کشیدم و یهو دیدم سرم داره گیج میره و خونه تکون میخوره میخواستم فرار کنم و دیگه نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. پدر زنم گفت سرگیجه گرفتی بخاطر شدت زلزله و خوردی با صورت زمین و خونی شده بودی و بیهوش. گفتم نه بابا. گفت اره زلزله شده بود الان جاییت درد نمیکنه خوبی گفتم اره خوبم. ممنون که اومدید. خواهش کرد. این ماجرا مرداد ماه ۹۱ تبریز بود. ببخشید این همه نوشتم. الان تو سال ۹۹هستیم خواستم بازم از اون غلط ها بکنم یهو تصویر بدبختی اون روز اومد جلو چشم. اومدم اینترنت از توهمات مواد شیشه اگاهی داشته باشم این سایت رو دیدم همه نظر هارو خوندم گفتم منم یه نظر بدم شاید اتفاقی که برا من افتاده و کمکی کرده باشم سر کسی نیاید. الان ۲۹سالمه. یه معتاد تو بیرون ببینم کمکش میکنم از نظر مالی نه از نظر غذا و پوشاک. یبار کمک مالی کردم و با خودم گفتم خوب کاری کردم دست یکی رو گرفتم یهو مغزم فرمان داد اشتباه کردی و غلط کردی بهش پول دادی. برگشتم دیدم داره دور میشه گفتم برم دنبالش. دیدم یه موتوری جلوش سبز شد و به هم دیگه یچیزی دادن و رفتن. دنبالش کردم دیدم رفت پارک محله. نشست گفتم بیخیال.خواستم برگردم باز جرقه زد مغزم.که برم پیشش. رفتم پیشش دیدم یه قاشق در اوره و زیرش فندک گرفته. خبر نداشت پشتش بودم مشغول بود زود بکشه دیدم نخیر بعضی روش های کشیدن مواد رو دیده بودم این فرق داره. تو قاشق یچیزی ریخت و اب شد و یدونه چیزه دیگه تو اون ابه انداخت و باز زیرش فندک گرفت و فندک رو گذاشت کنار. از جیبش ذره ای پنبه در اورد انداخت تو قاشق و قاشق گذاشت رو کفشش که نشسته بود اون ور و اینور نگاه کرد من رو ندید که پشتشم. از جیبش امپول در اورد و امپول رو با دهنش گرفت و بند کفشش رو باز کرد جا خوردم با خودم گفتم داره چه غلطی میکنه. بند رو باز کرده پیرهن دست رو زد بالا. بند رو حلقه زد و به دستش بست. امپول رو گرفت دستش و نخ رو با دندونش کشید دیدم داره امپول رو به رگش میزنه. خواستم از دستش بگیرم کار از کار گذشت و تزریق کرد. بهش گفتم پول رو دادم بهت بدی به این زهرمار. بهم گفت هان، تو کی هستی یهو دیدم چشاش رفت. اتفاق خودم یادم افتاد گفتم این فرق داره این میکشه این رو. از ترسم دور شدم و اومدم خونه. دو سه روز بعد از سرکار برمیگشتم یهو جلوم سبز شد پا پرویی بهم گفت دادش داری یه پولی به ما بده خمارم. عین حرف زدن خودش برگشتم گفتم پول دادم بهت گفت کو. گفتم دستت رو بیار جلو. فکر کرد پول میزارم تو دستش پیرهنش رو زدم بالا جا خورد و گفت چیکار میکنی گفتم یبار بخاطر من دستت رو سوراخ کردی و تزریق کردی چندبار میخوای اینکارو بکنی. یروزی خودت رو سوراخ سوراخ میکنی زد زیرگریه و گفت زندگیمو سوراخ کردم ماهیت و چهره و زن و بچه ام رو سوراخ کردم همشون رو از دست دادم زنم طلاق گرفت و پسرم نمیزاره حتی نزدیکش بشم و اینجور بدبختی ها. گفتم باشه حالا بی خیال. و رفت. اینم جریان داره. اگه واقعا میخوای به فقیر فقرا کمک کنی و یه بیمار رو درمان کنی سعی کن اون کار رو بکنی ولی به روش درستش. منظورم اینه اینا معتاد نیستن اینا یجور بیمارن باید درمان بشن نه به زور. به روش درست. بری تا تهش ببینی چه اتفاق هایی باعث شد به اینکارای لعنتی دست بزنه. ریشه رو پیدا کن و تیشه بزن کمکش کنید برگرده هرکسی هرکسی حق زندگی کردن داره. نمیگم مسلمونی یا یهودی یا عبری. انسان باشیم تا انسانیت رو نشون بدیم. درسته ها همه جوره هستش شاید کسی باشه همه جوره این بیماران کمک میکنه فایده نداره ولی بدون تو واقعا انسانی انسانیتت رو نشونش دادی ولی درست نشد عیب نداره …درست میشه. . خسته شد انگشتام. خدایا چیزی نزدم این همه نوشتم شاید تو توهمم بازم. خدانگهدار
سلام خدمت شما دوستان عزیز!!!
منم یک جوان ۳۲ ساله هستم که ۴ ساله توی منجلاب اعتیاد دست و پا میزنم و مصرف کننده شیشه هستم!!خواستم خطاب به اون دوست گرامی که گفتند کله ای که نشه نباشه ب درد زیر تریلی میخوره بگم که!!!!دوست گرامی از خدا میخام تو زندگیت هرگز واسط اتفاق نیوفته ک تمام داشته ها چه مادی و چه معنوی بر اثر تهیه و مصرف مواد مخدر از دست بدی! !
اون موقع است که معنی و مفهوم کلمه درد رو با پوست و گوشت و استخوان مفهمی! !!!
دوست گرامی!!!!هرگز دوست و یا رفیقت رو ک مسیر زندگی شو رو داره پیدا مکنه و هدفش ی فرد سازنده برای این آب و خاک هست رو تشویق به مصرف مواد مخدر نکن!!
صفای تمام همدردهایم
سلام عزیزان من هفت هشت ساله که پاکم تنها چیزی ک تونست کمکم کنه دعای مادرم بود که خدا بهم لطف کرد و با یه بار کمپ ک خودم با پای خودم رفتم ترک کردم
انگیزه خیلی مهمه بگزریم ک انگیزه داشتمو نشد و تو دهه سوم زندگیم هیچ گوهی نشدم با تمام تلاش و زحمتایی ک کشیدم والان واقعا اسو پاسم تنها داراییم یه ۲۰۶ مدل ۸۳ هستش که بخدا خراب میشه پول درس کردنشو ندارم ولی بازم سمت مواد نرفتم حتی سه سال پیش داداش جونم تو انفجار جونشو از دست داد و اینکه به تازگی خواهرم بخاطر سرطان ریه اونم فوت شد دلم داغداره جگرم سوخته ولی خدا گواهه فکرم به مواد نرفته نه جلسه رفتم نه قدم کار کردم فقط لطف خدا و دعای مادرم بوده
به مادراتون بگید دعا کنن اوناییم ک مادر ندارن برن سر مزارش وازش بخوان دعا کنن تنها چیزی که میتونه موادو از یه ادم ترک بده طرز فکره که اونم خدا باید عوض کنه دوستان بچسبید به خدا و مادراتون
از خدا میخام همه معتادا پاک شن
سپاس
سلام.من تجربه خودم رو می نویسم من خواهرم پزشک هستش و وقتی دفعه اول تو مهمونی کشیدم چند دود اول رو که گرفتم دیگه دلم نمی آمد برک کنار چنان چسبیده بودم ه اون چند نفر که پایپ دستشان بود که بیا و ببین بعد که آمدم خونه خیلی حالم بد بود مجبور شدم به خواهرم زنگ ب،نم ونم ماجرا رو بگم .اول از همه این که وقتی مردها مصرف میکنن باعث میشه سیستم ادرار آدم به هماسم بریزه و وقتی میخوای ادرار کنی منی ازتون خارج بشه و یا احساس کنی ادارداری و یک قطره گیر کرده و بیرون نمیاد که حس بد ب هستش و بعد مردمک چشم هست که ادم رو ضایع میکنه و فک درد و حرف زدن زیادی و ساییدن دندان ها روی هم .و این که ادم فکر میکنه الان همه میفهمن و ابروی ادم میره در حالیدفینه که تفکر مصرف کننده این شکل هست .خواهرم بهم گفت تا میتونی اب بخور سریع برو دارو خونه دیازپام یا اگزازپام ۱۰ بگیر وقتی هر کدوم رو که داشت خریدی دوتا با هم بخور و نفس عمیق بکش اصلا سیگار نکش و این که گفت اگر دوستانت کسی شیره تریاک داره به اندازه نصف نخود بخور اگر نبود به اندازه یک نخود تریاک پیدا کن بخور چون قرص و آمپول مرفین رو داروخانه بهت نمیده و بعد یک چیزی بنداز رویدوستون چشمت و بخواب و نفس عمیق بکش و سرت باید بالآ تر از بقیه بدنت باشه یک ساعت بعد از خوردن قرص ها زنگ زد.گفت تونستی بخوابی گفتم نه گفت یک قرص دیگه بخور راستی داشت یادم. میرفت گفت برای این که قلبت آمد نزنه و راحت باشی نصف قرص پروپرانول ۵ رو بخور اون رو هم که خورده بودم تو ماشین هم تریاک داشتم خوردم و حدود یک ساعت بعد از مصرف سری دوم قرص خوابم برد و بنده خدا یک ساعت یک بار زنگ میزدم و حال من رو می پرسید وقتی که بخوابید تمام اثرات این ماده گوه و آشغال میپره فقط باید خونسرد باشید و حول نکنید هیچی نمیشه نترسید برای همه پیش آمده ادم فکر میکنه الان ابروش میره داره میمیره اما همش فکر الکی هستش دنبال خوردن خاک سیگار و اینجور چیزها نباشید که بدتر میشه بعد هم یک لیوان بردارید اب بریزید و ده تا قند همره یک قاشق نمک مخلوط کنید بخورید که فشارتون پاین نیاد چون قرص ها فشار رو پاین میاره اگر بخوابید همه چیز تموم میشه بعد هم اگر کسی گفت اب و آهک بریزید داخل دهنتون برای این که دندون درد نگرید و فک شما درد نگیره به هیچ وجه انجام ندید به شدت خطر ناکه کافیه ادامس بجوید و این که تا میتوانید اجازه ندید فک تون بهش فشار بیاد وو دندون ها روی هم سایده بشه